چند لحظه لبخند!
نوشته شده توسط : امین

يه روز دو تا تنبل ميرن بانک ميزنن، اولي ميگه بيا پولا رو بشمريم.

دومي ميگه: ولش كن فردا راديو ميگه!

 

=======================

 

غضنفرمیره دكترمیگه آقای دكترمن فراموشی گرفته‌ام.
دكتر میگه: چندوقته این بیماری رو دارین؟
غضنفرمیگه: كدوم بیماری؟

========================

غضنفر داشت نوارخالی گوش میداد و بلند بلند گریه میكرده، بهش میگن چرا گریه میكنی؟
میگه: دلم واسه خواننده‌اش میسوزه، طفلكی لال بوده!

 

========================

 

غضنفر به زنش ميگه: زن مهريه‌ات را بگذار اجرا تا با پولش خونه بخريم!

 

=========================

 

يه پسره به دوستش ميگه: بيا بريم دريا.
دوستش ميگه: نه اگه غرقشم مامانم منو ميكشه!

==========================

 

آمریكاییه میخواسته غضنفر ضایع كنه می‌برتش تو آمریكا و بهش میگه: زمین را بكن. غضنفر بعد از100متر كندن به یک سیم میرسه، آمریكاییه بهش میگه: ببین ما از100سال پیش تلفن داشتیم!
غضنفر هم یارو رو می‌برتش تو شهرشون و بهش میگه: بكن، آمریكاییه بعد از100متر كندن به چیزی نمیرسه، غضنفر بهش میگه ببین ما از100سال پیش موبایل داشتیم!

==========================

 

به غضنفر میگن: نظرت راجع به ماه رمضان چیه؟
میگه: والا خیلی خوبه فقط یه کم زولبیا بامیه اش رو زیاد کنن بهتر میشه!

 

==========================

 

به غضنفر میگن بابات به رحمت ایزدی پیوست،
میگه: رحمت ایزدی دیگه کیه؟
میگن: نه منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت،
میگه: دیار باقی دیگه کجاست؟
میگن: یعنی دار فانی رو وداع گفت،
میگه: دار فانی دیگه چه جور داریه؟
میگن: یعنی رخت از این دنیا بربست،
میگه: منظورتون رو نمیفهمم!
میگن: احمق، بابات مرد،
میگه: احمق خوتی، بابا دیگه کیه!

 

========================

 

غضنفر جلوی یک عابر بانک ایستاده بود و التماس می‌کرد: تو می‌تونی دو میلیون تومان به من قرض بدی، می دونم که داری، کمکم کن، به خدا بهت بر می گردونم!

 

========================

 

غضنفر پسرشو میفرسته دانشکده افسری، دوستاش بهش میگن: درس پسرت که خیلی خوبه بود، بهتر بود میگذاشتی دکتر یا مهندس بشه؟
غضنفرمیگه: نه، آخه میخوام وقتی درسش تموم شد باهم کلانتری باز کنیم!

 

==========================

 

به غضنفر ميگن: دوست داری بابات بميره ارثش به تو برسه؟
ميگه: نه، دوست دارم بکشنش تا ديه هم بگيرم!

 

==========================

 

قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
غضنفر: جناب قاضی! خودش می‌خواست، هر وقت من را می‌دید،
می‌گفت یک سری به ما بزن!

 
===========================

 

غضنفر میره سیگار فروشی و میگه: آقا سیگار برگ دارین؟
فروشنده میگه: خیر.
غضنفر میگه: پس یک بسته كوبیده بدین!

 

============================

 

غضنفر دوتا کراوات زده بود که بره عروسی، بهش میگن چرا دوتا کراوات زدی؟
میگه: آخه عقد و عروسی با همه!





:: موضوعات مرتبط: نظرات مردم درباره لیپوماتیک , بارداری بعد از لیپوماتیک , لاغری و پیکر تراشی , برداشتن تومورهای پوستی , ,
:: برچسب‌ها: لطیفه , لبخند , جک , طنز , خنده ,
:: بازدید از این مطلب : 497
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 9 آبان 1396 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: